مسئله حجاب که یک دستور دینی و از مسائل مهم جامعهٔ ماست و با بسیاری ازمسائل پیوند خورده، دارای ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است.این مسئله از آن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است، و از آن جهت که در تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد به همهٔ افراد جامعه مربوط میشود. این حکم الهی که به زن دستور میدهد در برخورد با مرد و در پوشش خود حدودی را رعایت کند، همواره به عنوان یک مسئله جنجال برانگیز و پر هیاهو در بین طرفداران و مخالفان حجاب در داخل و خارج از کشور مطرح بوده است. حتی دشمنان ما به این مسئله توجه زیادی داشته و علّت توجه آنان عمدتاً، مبارزه با حجاب به عنوان یکی از مهمترین نشانههای اصالت و مقاومت فرهنگی در برابر جهانخواران است.
نه تنها در بین غیر مسلمانان از حجاب به عنوان نوعی ظلم و محدودیت یاد شده و حتی حجاب را نشانه و عامل عقبماندگی میدانند بلکه در میان خود مسلمانان نیز بر سر مسئله حجاب و چگونگی و حدود آن اختلاف وجود دارد. حال سؤال اینجاست که چرا با وجود دستور خداوند و تأکید فراوانی که در قرآن و روایات دربارهٔ حجاب شده است؛ در یک جامعه اسلامی زنانی هستند که نه تنها خود را ملزم به رعایت حجاب نمیدانند بلکه عملاً با آن به مخالفت میپردازند.