همان گونه که در بخش قبلی بیان شد، اصول عبارت است از قواعد و دستورالعملهای کلی مبتنی
بر تعالیم دینی، پژوهشهای روانشناسی و نظریات دانشمندان تعلیم و تربیت، که
به منزله راهنمای عمل، در آموزش مفاهیم دینی به کودکان مورد استفاده
قرار میگیرند. بنابراین، در ادامه، به بررسی این اصول میپردازیم. البته پیش از پرداختن به این اصول باید از طولانی شدن مطلب، پیشاپیش عذرخواهی کنم. ناگزیر برای حفظ یکپارچگی متن، مطلب کمی طولانی شده است.
اصل سهولت
منظور از اصل سهولت این است که در آموزش مفاهیم دینی به کودکان، باید
توان شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را در نظر گرفت و از زیاده روی، خشونت و
سختگیری در روند آموزشی پرهیز نمود؛ زیرا هدف از آموزش مفاهیم دینی،
برانگیختن شوق و رغبت کودکان به یادگیری آموزههای دینی است و نه صرفا
انتقال آگاهیهای دینی.
از این رو، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همواره این سخن را تکرار نموده اند
که «آموزش دهید و آسان بگیرید و سختگیر ی نکنید»چرا که «خداوند مرا سختگیر و سرسخت مبعوث نفرمود، بلکه مرا آموزگاری آسان
گیر مبعوث نموده است.» شهید مطهری نیز نقل میکند: «پیامبر صلی الله علیه و آله آن
گاه که معاذ بن جبل را برای تبلیغ دین به یمن فرستاد، به او
چنین فرمود: میروی برای تبلیغ اسلام، اساس کارت تبشیر و مژده و ترغیب
باشد، کاری بکن که مردم مزایای اسلام را درک بکنند و از روی میل و رغبت به اسلام
گرایش پیدا کنند.
نکته ای که پیغمبر اشاره کرد این بود که کاری نکن که مردم را از اسلام فرار بدهی و
متنفر بکنی. مطالب را طوری تقریر نکن که عکسالعمل روحی مردم فرار از اسلام باشد.
حال با توجه به اصل آسانگیری در آموزشهای اسلامی، رعایت این اصل در آموزش
مفاهیم دینی به کودکان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا بنابر آنچه
در بررسی ویژگیهای کودکان بیان شد، مفاهیم دینی اموری هستند که با
فطرت کودک سازگارند و نیازی به تحمیل و سختگیر ی ندارند، سختگیر ی
زمانی است که آموزههایی خلاف خواست فطری کودک به گونه
ای برای او ترسیم و تکرار شود که آن را بدون فکر و اندیشه بپذیرد. علاوه
بر این، مفاهیم و آموزههای دینی سهل و آسان، زمینههای درونی و انگیزشی لازم
را برای کودک فراهم نموده، او را به یادگیری مفاهیم و
حقایق دینی علاقه مند میسازد.
چنان که خشونت و سختگیر ی در امر آموزش مفاهیم دینی، کودک را نسبت
به اصل دین و تعالیم حیات بخش آن بدبین نموده، آثار و پی آمدهای ناگواری
در روحیه لطیف او باقی خواهد گذاشت. بنابراین، رعایت این اصل در آموزش
مفاهیم دینی کودک چنان مهم است که ائمه معصومین علیهم السلام در
سخنان نورانی خویش والدین را بدان سفارش نموده اند. بنابر مضمون روایتی از
امام صادق علیه السلام به نقل از رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله ،
«والدین کاری را که انجام آن برای کودک آسان و ساده است
بپذیرند و آنچه را که انجامش بر وی سنگین و غیر قابل تحمّل است از او انتظار
نداشته باشند.»
اصل تدریج
اصل تدریج و رعایت توان و استعداد دانش آموز، از دیگر اصول تعلیم و تربیت
است. انسان از زمان تولد تا سنین بزرگسالی تواناییهای جسمی، ذهنی و عاطفی
یکسانی ندارد و در هر دوره از رشد با خصوصیات ویژه آن دوره ظاهر میشود.
قرآن کریم در طول ۲۳ سال به تدریج بر پیامبر نازل گردید که خداوند در
کریمه ۱۰۶ از سوره «اسراء» به این نکته اشاره میفرماید: و قرآنی که
آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی؛ و آن را به تدریج
نازل کردیم.
مفسّران در بیان علل نزول تدریجی آیات قرآن مطالب فراوانی نوشته اند که بررسی همه
آنها از حوصله این مقاله بیرون است و در این جا تنها به دیدگاه علامه طباطبائی
اشاره میکنیم. به عقیده ایشان، نزول آیات قرآن به تدریج به خاطر بلوغ و رشد
استعداد مردم در تلقّی معارف اعتقادی و احکام فرعی و عملی آن است.
خلاصه آن که، قرآن با در نظر داشتن سطح درک و فهم مردم، به مرور احکام اسلام را
بیان فرموده، به گونه ای که فهم و پذیرش آن برای آنان ممکن باشد.
بنابراین، آموزش مفاهیم دینی به کودکان باید تدریجی باشد و آنان را به
تدریج و آرام آرام با مفاهیم دینی آشنا نمود. در تعالیم اسلامیتوصیههایی در
این زمینه وجود دارد که ما تنها به ذکر یک روایت اکتفا نموده و نتیجه گیری میکنیم.
امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام در حدیث مفصلی آموزش
مفاهیم دینی کودکان را در سنین مختلف بیان فرموده است: «در سه سالگی
کلمه توحید "لااله الاالله" را به کودک بیاموزید،
سپس او را رها کنید تا به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز برسد، آن
گاه "محمد رسول الله" را به او یاد بدهید، سپس تا چهارسالگی
او را رها سازید و در چهار سالگی صلوات بر محمد را به او بیاموزید...»
بر
این اساس، دانشمندان تعلیم و تربیت با توجه به تواناییهای ویژه دوران کودکی
در آموختن مفاهیم و معارف، رعایت اصل تدریج را مسأله مهمیتلقّی نموده اند که غفلت
از آن نتایج جبران ناپذیری به بار خواهد آورد. در این مجال به آراء تنی چند از
آنان اشاره میکنیم.
بنابراین، آموزش مفاهیم دینی دارای مراحل و درجات است و این مراحل و درجات به
دلیل تفاوت در رشد استعدادهای شناختی، عاطفی، انگیزشی و نیز تفاوت در معلومات و
تجربیات دانش آموزان است، به گونهای که نمیتوان هر مطلبی را در هر مرحلهای
آموزش داد، بلکه مطالب باید متناسب با سطح فکر و قدرت درک دانش آموزان باشد.
به عنوان مثال، آموزههای وجود خداوند، توحید، معاد و مانند آنها در دوره ابتدایی
نمیتواند در قالب استدلالهای پیچیده عقلانی و مفاهیم انتزاعی آموزش داده شوند،
بلکه باید با زبانی ساده، جذاب و آسان بیان گردند؛ و مفاهیم انتزاعی، براهین فلسفی
و منطقی را به دورههایی موکول کرد که استعداد لازم برای فهم آنها در
دانش آموزان پدیده آمده باشد.
اصل مداومت و استمرار
در مکتب اسلام، آموزش امری است مداوم و مستمر، و مسلمان همیشه باید در وادی آموزش
و فراگیری باشد، همان گونه که در حدیث آمده است: «اُطلُب العِلم مِنَ المَهدِ
اِلیَ الْلَحْدِ.»
چنین گفت پیغمبر راستگوی زگهواره تا گور دانش بجوی
کسب علم و فراگیری امر دایمیتلقّی شده است و تحصیل علم از نظر اسلام زمان معین و
مشخصی ندارد، چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: «طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ
عَلی کُلِّ حال»
و حضرت علی علیه السلام میفرمایند: بر دانش و معرفت دست نیابد، مگر کسی که در
تحصیل خویش مدوامت نماید؛ زیرا که به فرموده آن حضرت، دانش و معرفت پایان نمیپذیرد
بنابراین، همان گونه که گذشت، از نظر اسلام، آموزش مفاهیم و حقایق دینی امری
است که باید تا پایان عمر استمرار یابد و آدمیتحت تأثیر آن باشد، لکن
دوران کودکی و نوجوانی را میتوان دوران ملازمت و مداومت آموزههای دینی
از نظر اسلام دانست که باید والدین و مربیان بر این امر نظارت داشته و هدایت
نمایند.
در این باره تنها به ذکر یک روایت از امام صادق علیه السلام بسنده میکنیم که
فرمود: "کودک به مدت هفت سال باید بازی کند و به مدت هفت سال باید آموزش
خواندن ببیند و به مدت هفت سال باید تعلیم حلال و حرام داده شود."
بنابراین، از روایات اسلامیاستفاده میشود که آموزش مفاهیم دینی در
دوران کودکی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، چنانچه آموزههای دینی
در این دوران انجام نپذیرد، به آموزش در بزرگسالی نمیتوان امید چندانی داشت.
به عبارتی، اهمیت آموزش آموزههای دینی به کودک از سویی و طولانی
بودن دوره ساختار ذهنی و روانی کودکی انسان از سوی دیگر، استمرار و مداومت در
آموزش مفاهیمدینی به کودک را میطلبد. از این رو، باید به موازات رشد
عقلی و تحول روانی کودک، مفاهیم اعتقادی را به کودک انتقال داد و
از شتاب و فشار بی مورد در این امر پرهیز نمود.
اصل آگاهی بخشی
آموزش مبتنی بر بصیرت و آگاهی دانش آموز از اصول اساسی نظام آموزشی اسلام
است. در منابع اسلامی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد که علم و آگاهی را میستاید
و مردم را به سوی آن میخواند و تشویق میکند و از جمود و تقلید کورکورانه و بدون
تفکّر و تعقّل بر حذر داشته و به شدت نکوهش مینماید؛
مثلا، در آیه ۱۰۸ سوره «یوسف»، خداوند از انسانها میخواهد بر اساس بصیرت و آگاهی
رفتار نمایند و دین حق را بپذیرند، و شیوه دعوت پیامبر صلی الله علیه و
آله نیز بر اساس آگاهی است.
از این رو، در نظام آموزشی اسلام دیگر جایی برای تحمیل عقیده و القائات
و به تبع آن، تقلید کورکورانه باقی نمیماند؛ چرا که اصولاً این مفاهیم با مفهوم
پذیرش بر اساس بصیرت و آگاهی، به هیچ وجه سازگار نیست. در برخی از روایات نیز بر
این نکته تأکید شده که آموزش اگر بر اساس فهم و آگاهی نباشد، چندان سودمند و
پایدار نخواهد بود.
روایت علوی زیر نمونه ای از این روایات است: "هان! بدانید دانشی که بر اساس
اندیشه و آگاهی فرا گرفته نشود، خیری ندارد، و یادگیری که در آن تدبر نباشد نیز
خیری نخواهد داشت."
از دیدگاه شهید مطهری، هدف در تعلیم و تربیت اسلامیباید دادن رشد فکری به دانش
آموز باشد. از دیدگاه برخی دیگر، رشد و تعالی کودک در فرآیند آموزش
و پرورش به عمق و معرفت درونی وابسته است نه افزایش حجم اطلاعات.
بنابراین، آنچه باید در جریان آموزش مفاهیم دینی به کودکان، مورد توجه
معلمان قرار گیرد، تأکید بر درک و آگاهی مفاهیم است، ضمن این که حفظ و تکرار و
تلقین شرط لازم آموزش در سنین کودکی است ولی کافی نیست.
این حقیقت را میتوان در کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام یافت که میفرماید: «یادگیری
ای که بر اساس تفکّر و فعالیت فکری دانش آموز باشد، به مراتب سودمندتر از تکرار و
مرور آن است.»
اصل تفاوتهای فردی
تفاوتهای فردی از اصول پذیرفته شده در روان شناسی، تعلیم و تربیت و
معارف دینی است، و به این معناست که همه انسانها با یکدیگر شباهتهایی
دارند، ولی آنان از حیث ویژگیهای شناختی، عاطفی، انگیزشی، بهره هوشی، تأثیر و
تأثرات محیطی و صفات شخصیتی از همدیگر متفاوتند. همین امر موجب میشود که هر
انسانی، موجود مستقل، تام و فردی خاص باشد.
مرحوم محمدتقی جعفری، معلم و دانش آموزان را به باغبان و گلها و درختان یک باغ
تشبیه میکند که هر یک از درختان و گلها، ویژگیها و نیازهای متفاوتی دارند. نیاز
هر کدام به آب و هوا و نور و کود متفاوت میباشد. این باغبان است که باید با دقت
کامل نیاز هر یک از آنان را بشناسد، به مقدار لازم آنها را آبیاری نموده، و در
معرض نور و هوا قرار دهد. معلّم نیز باید ویژگیهای شناختی و عاطفی هر یک از دانش
آموزان را بشناسد تا بتواند متناسب با آنها رفتار خاصی در پیش گیرد.
خلاصه آن که، توجه به تفاوتهای فردی در آموزش یکی از اصولی است که معلم باید با
آن آشنا باشد وآموزش خود را با آن همگام سازد؛ زیرا «اهمیت دادن به تفاوتهای فردی
در آموزش، اثربخشی آموزشی را بیمه میکند.»
بر این اساس، رعایت تفاوتهای فردی در آموزش مفاهیم دینی کودکان دبستانی
از اهمیت زیادی برخوردار است، به ویژه در انتخاب و استفاده از روشهای آموزشی،
معلّمان باید انعطاف بیشتری داشته باشند و در آموزش مفاهیم دینی
به کودکان به طور یکسان عمل ننمایند، بلکه متناسب با ویژگیهای شناختی،
عاطفی، انگیزشی، سوابق خانوادگی و محیطی آنان، از روشهای گوناگون و مؤثر استفاده
نمایند.
به عنوان نمونه، معلّمان میبایست بدانند برای برخی از کودکان،
آموزش مفاهیم دینی با استفاده از روش شعر و داستان سودمند است
و برای برخی از راه پرسش و پاسخ. برخی مفاهیم دینی را زودتر میفهمند
و برخی دیگر نیاز به مثال و توضیح بیشتری دارند.
در پناه خدا