لحظه ای درنگ در سفر به سرزمین بانوی آب و آیینه همیشه سفرهایی از این دست زیارتی، قسمتیه یعنی از اول، رزق و روزی همه­ ما برای بهره مندی از برکات  معنوی این سفر مشخص شده است. بماند که خیلی ها قسمتشون نشد همراه ما در این سفر باشند و اشک چشمانشان ودل شکسته آنها همراهمان بود؛ بعضی ها لحظه­ آخر قسمتشان شد همراه این سفر معنوی باشند. به این ها میگند مسافرای دقیقه نودی که بانو اسمشان را در لیست زایران خود امضا نمود.  با اینکه همه چیز برنامه ریزی شده بود اما گاهی اتفاقاتی می افتد که مسیر سفر را تغیییر میدهد. از نجف آباد که حرکت کردیم با خود دل های مشتاق و قلب­های لبریز از یک دنیا حرف  نگفته را همراه بردیم تا در حضور محبوب ترین بندگان خدا اول اعتراف به گناه کاری  و روسیاهی خود کنیم و سپس  با دردودل  خود عقده چندین ماهه بگشاییم .                                                            در سفر رفت ابتدا مقصد نیاسر بود. نیاسر یکی از مهترین قطب های  گردشگری کاشان به حساب می آید . الحق وقتی چشمت به این آبشار می افتد لب به تحسین میگشایی. آبشاری زیبا  وشگفت انگیز . بازدید از این آبشار، اقامه نماز جماعت و خوردن نهار اولین برنامه این اردو در ایستگاه اول بود. قرار بود یک سری هم  به مشهد اردهال بزنیم که میسر نشد و یکسره عازم مسجد پر از صفای جمکران شدیم  .  مسجد، لبریز از جماعت مشتاقی بود  که به امید مورد تفقد قرار گرفتن، توسط  آقای  خوبی ها بار سفر بسته بودند. هر چشمی حرفی برای گفتن داشت. نگاه های مشتاق  وقتی با گلدسته های نورانی مسجد گره می خورد لبریز از اشکهایی می شد که حکایت از سال ها دوری و فراغ و چشم انتظاری داشت. هر زائری که با پای دل آمده بود با قدم گذاشتن در صحن و سرای مسجد،  نا خودآگاه بغض گره خورده توی گلو را رها میکرد و  اشک، گونه هایش را  شست  وشو می داد. حال عجیبی داشت  هر کسی به زبانی با یار خود رازو نیاز میکرد. نزدیکی های غروب با صفای پنجشنبه بود که خادمان مشکی پوش حریم کبریایی ضامن آهو، با در دست داشتن پرچم سبز حرم رضوی، فضا را به بوی بارگاه مقدس ثامن الحجج آغشته کردند و زائران، بوی حرم امام هشتم را استشمام کردند . انگار در حرم خود آقا نشسته بودیم. دعای کمیل در آنجا بودیم. تقارن زیبای سفر ما با اول ماه مبارک ذی القعده، تولد بانوی آب و آیینه حضرت معصومه (س)وشروع دهه کرامت، جلوه خاص به روحیه و سفر ما بخشیده بود .دعای لبریز از صفای باطن کمیل در میان شور و حال مردم  و بچه های طرح مشکات که در این دریای عشق ودلدادگی گم شده بودند خوانده شد .  جدایی از جمکران سخت بود اما چون می رفتیم تا مهمان بی بی مهربان، حضرت معصومه (س)شویم راحت تر دل کندیم  بعد از صرف شام به سمت شهر قم حرکت کردیم  شب را در محل اسکان استراحت کرده و صبح با دلی مالامال از عشق راهی حرم کریمه اهل بیت (س)شدیم .حرم حضرت معصومه  به مناسبت میلاد با سعادتش شلوغ تر از همیشه بود انگار مردم آمده بودند از بانو عیدی بگیرند.  اولین تشرف به حرم، مصادف با صبح جمعه و قرائت دعای ندبه بود .نمیدانم این مردم چه حس عجیبی به امام حسین(علیه السلام ) دارند که تا نامش  وسط دعای ندبه برده شد حال و هوای دعا را عوض کرد. دعایی سرشار از آه و فغان از دوری یار  . نمیدانم در این جمعیت  چند نفر واقعا به عشق آقا ندبه میخواندند . اما هر چه بود سوز  دل این جمعیت عاشق، وقتی یوسف زهرا را صدا می زدند واقعا شنیدنی بود .  تا ظهر در قم بودیم. یکی از برنامه ی جالب سفر سخنرانی  آقای اوحدی بود. شاید حضرت معصومه (س)روزی ما کرده بود که آقای اوحدی  دقیقا حرف هایی را بزنند که حرف دل خیلی از ماها بود . ایشان ابتدا از حضرت معصومه  و بزرگی  و منزلتشان  صحبت کردند و سپس مباحثی در حول موضوعات توحید، اخلاص ،  توسل و اهمیت کار فرهنگی  مطرح نمودند و در پایان نیز به سوالات مطرح شده توسط دوستان پاسخ دادند .  نماز جمعه حرم حضرت معصومه هم دیدنی و با شکوه بود. اتحاد و همبستگی مردم وجنب و جوش و عجله شان برای رسیدن به صفوف نماز جمعه یک شادی مضاعفی را بین زائران و مجاوران بانوی  گلها به وجود می آورد. نماز جمعه در میان خیل کثیری از عاشقان اهلبیت، با شکوه اقامه شد. بعد از نماز به ایستگاه آخر سفر زیبایمان رسیدیم. ما باید بار سفر می بستیم و راهی شهرمان میشدیم.  اما همیشه لحظه خداحافظی صاحبخانه دم در می ایستد  و مهمانش را بدرقه میکند .اگر چه مطمئنا حضرت معصومه به استقبال تک تک  زائرانش می رود. دل کندن از این صحن و سرا برا ی ما که فقط چند ساعت مهمان کریمه اهل بیت بودیم سخت بود. با اینکه می خندیدیم و این خنده ناشی از حظ معنوی این سفر بود،اما اگر مجالی بود این بغض های خفته می توانست  جاری از غم جدایی و فراغ شود.  ولی به ناچار از آن سرا جدا شدیم به امید آن که آن بانو به زودی ما را به مهمانی  دیگری دعوت خواهند کرد  نکته ناگفته  اینکه در حین سفر، بچه های طرح مشکات، از بیشتر برنامه های فرهنگی استقبال ویژه ای کردند. از جمله مسابقه کتابخوانی ، سخنرانی ها، هم خوانی، که این نشان داد کار فرهنگی میتواند روی فطرت  پاک بچه هایی که حالا دیگر مهمان های ویژه امام زمان و حضرت معصومه بودند اثر شایسته خود را بگذارد. بانوی دو عالم؛ این بچه ها  امید های این سرزمین و سرمایه های مکتب شیعه هستند  شما با آن نگاه فاطمی خود آن ها را در پناه خودت حفظ کن و با یک تلنگر، قلب های امام زمانی  آنها را از فتنه های دوره ی آخر الزمان حفظ بفرما.  بانو حالا که مهمان های دیروزت با کوله باری از گناه و داغ دل  به دیدارت آمدند و تو سخاوتمندانه در به روی آنها گشودی نپسند که این آخرین مهمانی عاشقانه ای باشد که کارت دعوتش را با دست پر از مهر واحسان خود که از پدرانت  به ارث برده ای و رافت و مهربانی امام رضا را تداعی میکند امضا نموده ای.  آمین یا رب العالمین.