با سلام و شادباش این روز عزیز و خجسته

طبق قرار سه‌شنبه‌ها رسیدیم به بحث شیرین و پردغدغه‌ی تربیت فرزند. امروز مطالب بیان شده در جلسه‌ی دوم دوره‌ی فرزندپروری در 7 سال نخست زندگی، که در تاریخ شنبه 26 دی ماه 1394 برگزار شد را خدمتتان عرض میکنیم.

نکته‌ای که باید اول بحث به آن اشاره کنیم اینکه، این جلسه - به علت پافشاری بعضی دوستان بر پاسخ به سوالاتشان از طرف کارشناس محترم، سرکار خانم رحیمی- به صورت پرسش و پاسخ بوده است. تلاش کردیم پاسخ سولات را به صورت نکته بیان کنیم. امیدوارم مورد استفاده قرار بگیرد.

نکته‌ی اول: گام اول در فرزندپروری نمونه داشتن این باور است: فرزند من امانتی از طرف خداست. فرزند من، علاوه بر اینکه بنده‌ی خداست، یک هدیه‌ی زیبا و گرانقدر نیز از طرف خداست.

چیزی که اغلب اوقات تربیت را تحت الشعاع قرار می‌دهد این مورد است که ما ویژگی‌های ناپسند فرزندمان را دوست نداریم و به شدت با آن مقابله و برخورد میکنیم، چون برایمان سخت است که "فرزندِمن" این ویژگی را داشته باشد یا این رفتار نامطلوب از او سر زده باشد. چون " فرزندِمن "  به واسطه‌ی رابطه‌ی فرزندی، نسبتی با ما دارد، برایمان قابل تحمل نیست که از ایده آل‌ها فاصله بگیرد. به همین خاطر هر تلاشی می‌کنیم تا "فرزندِ من" را اصلاح کنیم. متاسفانه گاهی اوقات، این احساس مَنیّت آنقدر شدید می‌شود که حاضریم حتی با عصبانیت، خشونت، تنبیه و هر ابزار ناپسند دیگری هم که شده این ویژگی و رفتار را اصلاح کنیم. در صورتی که اگر باور داشته باشیم که فرزند من امانت خداست و با امانت خدا باید آنگونه که خدا می پسندد برخورد کرد خیلی از شیوه‌های نادرست تربیتی از فرهنگ تربیت ما حذف میشوند. امانت خدا شایسته‌ی نیکوترین رفتارهاست. با امانت خدا باید فرا عاشقانه، صبورانه  و در یک کلام مادرانه‌ی واقعی برخورد کرد. مادر عزیز، باور به همین اصل، زیربنای تربیت زیبای دینی است. اصلی که اگر همیشه مدّنظرمان باشد، در برخورد با ناهنجارترین رفتارهایی که از فرزندمان می‌بینیم هم، توانایی مدیریت شرایط و اعمال بهترین راهکار تربیتی را داریم.

نکته‌ی دوم: مادرخوب، هر رفتار ناهنجار فرزند ما، رفتارهایی شبیه ناخن جویدن، پرخاشگری، شب ادراری، کتک زدن دیگران، وحشت های شبانه و ...،که در تصور ما  یک "مشکل" در فرزندمان هستند، در اصل "سرنخ" هایی برای رسیدن به "مشکل" هستند. یک مادر آگاه سرنخ را به دست میگیرد و آن را ادامه می‌دهد تا به مشکل اصلی برسد.

 شاید با برخی راهکارهای ناآگاهانه و بعضا عامیانه، موقتا رفتار فرزند ما کنترل شود و به عنوان مثال دیگر ناخن نجود یا پرخاشگری نکند، ولی باید دانست که تا مشکل اصلی در مرحله‌ی اول پیدا نشود و در مرحله‌ی بعد این مشکل با راهکارهای اصولی و به تدریج حل نشود، نباید انتظار برطرف شدن کامل این رفتار را داشته باشیم. باور کنید پیدا کردن مشکلات ریشه‌ای کار سختی نیست. با کمی فکر کردن در رفتارهای گذشته‌‌ی خود یا همسرمان، بررسی پیش زمینه‌های  اولین بروز این رفتار فرزند، و در کل با کمی تجزیه و تحلیل زنانه-مادرانه این مشکل کشف می‌شود. شاید اگر شما هم مادر باشید، طعم شیرینِ کشف و حل مشکل فرزندتان را چشیده باشید!

نکته‌ی سوم: بد نیست این نکته‌ی کوتاه اما مهم را بدانیم: " بسیاری از مشکلات رفتاری دوران کودکی اول (0تا7سالگی) فرزند، به خاطر عدم ارتباط صحیح با کودک است."

در بسیاری از نا هنجاری‌ها، پدر مقصر نیست، مادر هم مقصر نیست، چیزی که موجب بروز مشکل شده است "رابطه" ‌ای است که درست نبوده است. در اینجا اهمیت برقراری ارتباط صحیح با کودک بروز پیدا میکند، مخصوصا رابطه‌ی مادر با کودک. باید زبان شیرینِ رفتار و برقرای رابطه با کودک را یاد بگیریم تا بتوانیم به دنیای حساس و پر از لطافت او وارد شویم.

نکته‌ی چهارم: دوست خوبم، چیزی که مادر باید برای فرزندش نهادینه کند و از سنی که احساس کرد، فرزندش مفهوم راز و رازداری را متوجه می‌شود، باید با زبان شیرین و گویا برای او بیان کند این است که :

"پسرعزیزم، دختر گلم؛ مادر، بهترین رازدار فرزنده، و فرزند باید هر رازی را با مادرش در میون بگذاره، خیلی از موارد بین من و شما رازه، یعنی من حتی به بابا هم نمی‌گم، فقط بین من و شماست. خیلی موضوعات بین من و شما و بابا رازه، یعنی یک رازه خانوادگی، یک رازه سه نفره. امــــــــــّـــا، اگه شما یه کاری بکنی که برات خطر داشته باشه، یا آسیبی بهت وارد کنه، یا یک تصمیم اشتباهی بگیری که به ضرر شما باشه، شک نکن و شک نکن و شک نکن که حتما  من بابا را در جریان قرار میدم. "

شما با تفهیم این مفهوم برای دلبندتان، هم به او دلگرمی دادید و هم به او این هشدار را دادید که مرز چشم پوشی از بعضی از رفتارها یا تصمیمات نادرست، آسیب نرسیدن به اوست و در درجه‌ی مهمتر، نقش تاثیر گذار و مدیریتی پدر را برای او متذکر شدید.

نکته‌ی پنجم: این قسمت را مادرهای گلی بخوانند که فرزندشان شب ادراری دارد.

اول تعریف صحیح شب ادراری؛ شب ادراری وقتی برای یک کودک تعریف می‌شود که برای مدتی بعد از " از پوشک گرفتن" ، کودک خوب بوده و مشکلی نداشته است ، ولی به طور ناگهانی مبتلا به عدم کنترل ادرار می‌شود. خوب است بدانیم که برای کودکان زیر سه سال، کمتر از دوبار در هفته  عدم کنترل، ناهنجاری "شب ادراری" محسوب نمی‌شود. اگر بیشتر از 2 بار شد باید بررسی شود. اگر این مورد برای فرزندمان پیش آمد باید ایتدا از لحاظ فیزیولوژی بررسی شود که مشکلی نداشته باشد. برای این کار باید فرزند را پیش متخصص کلیه و مجاری ادراری یا همان اورولوژیست برد. خواهش میکنیم پزشکی که برای این بررسی انتخاب میکیند، یک  پزشک کاربلد و خیلی حرفه ای باشد. چرا که این معاینه برای پسر بچه ها در حالت عادی، تا یک روز سوزش ادرار ایجاد می‌کند، ولی اگر خدای ناکرده پزشکی در کار خود وارد نباشد، موجب سوزش ادار دائمی در فرزند شما خواهد شد. نگران نباشید با توکل بر خدا یک پزشک خوب انتخاب کنید. در بیشتر پسر بچه هایی  که شب ادراری ژنتیکی یا ارثی دارند، این مورد تا سن 13-14 سالگی ادامه دارد و با اولین احتلام شبانه، به لطف خدا برطرف می‌شود. این هم یکی از زیبایی‌ها و شاهکارهای خلقت خداوند است.

حالا، اگر پس از بررسی پزشک، متوجه شدیم ساختار مجاری ادراری فرزند مشکلی ندارد، باید به دنبال مشکلی باشیم که از لحاظ روانی موجب بروز شب ادراری در فرزندمان شده است. یعنی بازگشت به نکته ی دوم!

امّا نکته‌ی خیلی مهم در این ناهنجاری، برخورد صحیح با این موضوع است. برخورهای ناآگاهانه از قبیل تهدید، دعوا کردن و پرخاشگری، تنبیه به هر صورتی و موارد اینگونه جز اینکه مشکل را نهادینه تر می‌کند، اثری ندارد. مادر خوب، شاید صحبت کردن در این مورد برای مادری که خودش با این مساله روبرو نبوده است کار ساده ای باشد، اینکه بخواهد بگوید" آرامشتان را حفظ کنید!". اما شاه کلید تربیتی در برخورد با ناهنجاری‌های ناخودآگاه و ناخواسته‌ی فرزندان "حفظ آرامش" است.

وقتی صبح با صحنه‌ی ناخوشایند رختخواب خیس فرزند روبرو شدیم، در کمال آرامش، آن هم آرامشی که از باور به امانت بودن فرزندان از طرف خدا در دست ما، حاصل می‌شود، رفتار میکنیم. بد نیست در جابجایی یا تعویض رختخواب مهربانانه از خود فرزند هم  کمک بگیریم. دوست خوبم، اگر پدر فرزند شما با شنیدن تکرار دوباره‌ی شب ادراری فرزندتان، از کوره در می‌رود، پرخاشگری می‌کند و یا شروع به سرزنش فرزندتان میکند و یا هر برخورد دیگری که موجب تشدید این مورد می‌شود، گریزی به اصل رازداری بزنید! این یک راز بین شما و فرزندتان باقی بماند. فرزندتان را هم با در نظر گرفتن نکته‌ی چهارم از این رازپوشی مطلع کنید.

نکته‌ی پنجم: یک مادر خوب و یک پدر مهربان در قبال رفتارهای ناپسند فرزند خود "شگفتی" نشان نمی‌دهد. شگفتی الزاما یک واکنش در قبال تعجب کردن نیست. خندیدن به جدید بودن رفتار،اخم کردن، لب گزیدن، دعوا، تکرار عبارات کلیشه‌ای"نکن"،"وای"،"چه زشت" و واکنش هایی از این قبیل، نفت بر آتش تکرار رفتار نامطلوب است. فرزند متوجه می‌شود با این رفتارش، توجه پدر و مادر را به خود جلب کرده است، ولو توجه منفی و منتقدانه‌ی آنها را. اغلب ما تاثیر این برخوردها را در دست در دماغ کردن، کتک زدن، پرخاشگری، حرف زشت زدن و رفتار‌های نامطلوب دیگر دیده ایم.

در مقابل اگر می‌خواهید یک رفتار به عادت فرزندتان تبدیل شود، در قبال رفتار او شگفتی نشان دهید، با این کار او تشویق به تکرار آن رفتار خواهد شد.

خب، به لطف خدا مطالب این جلسه هم تمام شد. امّــا تکلیف این جلسه!

لطفا در چند خط "منِ مادر" را برای خوتان بنویسید یا از قسمت نظرات با ما در میان بگذارید. منظور از "منِ مادر" تعریف از نحوه‌ی برخورد خودتان با مادرتان است. اگر یادتان باشد در جلسه‌ی اول در مورد "مادرِمن" صحبت کردیم و انشاالله جلسه‌ی آینده در مورد"منِ مادر" صحبت می‌کنیم.

در پناه خدا سلامت و سربلند باشید.