سنت ازدواج و تعدد زوجات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اگر هدف پیامبر(ص) زیبایی و وجوانی و در کل هدفی دنیایی بود چرا بانویی که از ایشان بزرگتر بود را انتخاب فرمودند؟ حتی اگر نظر برخی مورخان که معتقدند حضرت خدیجه(س) بزرگتر از پیامبر(ص) نبودند صحیح باشد، باز این نکته صحیح نیست که بگوییم اهداف پیامبر(ص)، دنیا و هوسهای مادی بوده چرا که در زمان عمر مبارک حضرت خدیجه(س) بانویی دیگر اختیار نفرمودند. پس تنها هدف ایشان گسترش توحید و بینشهای توحیدی و الهی بوده است چنانچه میبینیم بینش توحیدی و مرتبه‌ی ایمان خدیجه(س) در تمام مراحل زندگی آنها متبلور بوده است. حضرت خدیجه(س) در زندگی با پیامبر اکرم(ص) به اندازه‌ی معرفت و بندگی‌اش در برابرخداوند رفتارش را سامان داد تا شد آن بانویی که  پیامبر(ص)، هم دوستش داشت و هم قبولش؛ و شد مادر فاطمه(س) و شد سید زنان بهشت و نهایتا شد آن زنی که تا زنده بود پیامبر به هیچ زنی احتیاج پیدا نکردند. در زندگی بانویمان خدیجه(س) خدا محوری بیش از هرچیز دیگر به چشم میخورد و در تمام جلوه‌های گفتار و رفتار ایشان نمود‌ داشت تا جاییکه تمام زندگی خانوادگی_سیاسی_اقتصادی_اجتماعی و همه‌ی تقاضاهایش را با رضایت خدا می‌سنجید و همواره رضای خدا و رسولش را بر رضایت و راحتی و آسایش خود مقدم می‌داشت. یکی از عوامل بسیار مهم در زمینه‌ی تحکیم خانواده، حسن سلوک با همسر است. این مفهوم از مفاهیم پیچیده‌ای است که چندین مفهوم دیگر در تشکل ساختار آن نقش‌ آفرینی میکند و خدیجه(س) از این تدبیر مهم برخوردار بود. ایشان به جایی رسیدند که دیگر مالی برای ازدست‌ دادن در راه دین خدا و شریعت حضرت محمد(ص) نداشت. کلام خدا و رسولش را وحی منزل و با قطعیت اجرا، می‌دانست و اطاعتی  داشت بی‌چون و چرا، تسلیم تمام در برابر اوامر الهی، و اینگونه بود که در بین تمام زنان پیامبر(ص)، اسوه‌ی صبر و ایثار و ایمان، شناخته‌ شد و پرورش یافت در دامان مبارک و پرمهرش، نور تجلی خداوند رحمان، فاطمه (سلام الله علیها). در تمام مسائل زندگی، فراست و دقت نظر، اعمال میکرد؛ زنی با منطق و دارای سیاست، شناخته میشد. ایشان توجه به ظرایف و روحیات پیامبر(ص) را در راس برنامه‌های رفتاری خود داشتند و سازگاری در هر شرایطی را با پیامبر(ص) مد نظر خود میدانستند. در هیچ شرایطی، احترام و محبت به پیامبر(ص) را ترک نکرده و تمام و کمال، پیامبر(ص) و شریعت ایشان را باور نموده بودند. در برابر پیامبر(ص) تواضع داشته و هرگز مال و موقعیت اجتماعی خود را به رخ ایشان نیاوردند. در تمام جبهه‌ها با پیامبر(ص) بوده و فداکاری خود را به اثبات رساندند که پیامبر(ص) در جوار ایشان احساس امنیت و آرامش مینمودند. پس در می‌یابیم که خدیجه(س)، مجموعه‌ای از تمامی صفات زیبا و نیکی بود که به ایشان جاودانگی داد و برای زنان دیگر در قیاس با ایشان، اصلا نمیتوان جایی باز نمود. یکی دیگر از عواملی که موجب شد پیامبر(ص) در زمان حیات ایشان، هیچ زن دیگری را اختیار نفرمودند این بود که پشتوانه‌ی قومی و قبیله‌ای ایشان را نیز داشتند. همچنین جدا از صفات برجسته و کمال معنوی، پشتوانه‌ی مالی بسیار خوبی بوده و در میان قبایل، از نام نیکوی اقتصادی و تجاری برخوردار بودند، لذا پیامبر(ص) نیازی به کس دیگری نداشت. اما مشکلات از زمانی شروع شد که بانوی بزرگوار، با جهان مادی وداع گفتند و پیامبر(ص) برای اینکه بتوانند مشکلات دعوت به دین و گسترش اسلام را به حداقل برسانند مجبور شدند با سه طایفه‌ای که دستشان مستقیما در دست یهود بود وصلت کنند. دقیقا با کسانی وصلت نمودند که اگر این  ازدواجها صورت نمی‌گرفت، اسلام ترویج پیدا نمیکرد، ازدواج با دختر ابوبکر، دختر عمر و گرفتن عثمان به دامادی! پس پیامبر برای رساندن اسلام به پایداری، به‌ ناچار این وصلتها را انجام دادند و نکته قابل توجه و تامل اینکه به یاری خداوند از هیچ‌ یک، فرزندی حاصل نشد. از دیگر دلایل ازدواجهای متعدد پیامبر(ص)، زاد و ولد است که در آن زمان، بخشی از فرهنگ عرب بود که به دنبال آن، زاد و ولد در مسلمانان و ترویج دین هم حاصل میشد. بنابراین نمیتوان به پیامبر(ص) تهمت هوسبازی زد تا حربه‌ای شود در دست مردان هوسباز، همه باید بدانیم که تعداد زیادی از همسران پیامبر(ص)، پیر و فرتوت بوده و حتی تمایل به رابطه‌ی زناشویی نداشتند و تنها به خاطر پیوند با قبایل متعدد و باز کردن جای اسلام در بین طوایف متفاوت است که ایشان چنین وصلتهایی را انجام داده‌اند. جالب اینجاست که اگر عایشه زیباترین همسر پیامبر(ص) بوده اما ناسازگارترین هم هست و پیامبر(ص) همیشه از عایشه ناراضی؛ اگر رسول خدا(ص) نعوذبالله از روی هوس به تعدد زوجات رو آوردند پس چرا از زیباترین آنها یعنی عایشه ناراضی‌تر بوده و با حرفها و اعمال و رفتار او مخالفت میفرمودند و ایراد گرفتن پیامبر(ص) از او در همه‌ی عرصه‌های زندگی، بیش از زنان دیگر بود، چون عایشه نگران دین نبود بلکه از موقعیت پیامبر(ص) به سود قبیله‌ی خود استفاده میکرد. او هرگز به پیامبر(ص) وفادار نبود و حتی بعد از وفات ایشان، بی وفایی و بی‌دینی خود به کتاب خدا و پیامبر(ص) و عترت پاک ایشان (علیهم السلام) را به اوج رساند و اینگونه جمل به دستش علم شد؛ با آنکه خداوند در آیاتی از سوره مبارکه احزاب، خطاب به زنان پیامبر(ص) سفارشاتی میفرماید که توجه به مختصری از آن برای فهمیدن بی‌وفایی این زن کافیست، مضمون مختصری از آن چنین است: «شما همچون زنان معمولی نیستید... مثل زنان جاهلیت نخستین، از خانه بیرون نیامده و بین مردم ظاهر نشوید.» بنابراین ما زنان نیز اگر در زندگی، بغض و کینه را به خاطر خداوند کنار نگذاشته و ناسازگاری کنیم و به شیوه‌ی مورد پسند رسول خدا(ص) و بانوی بزرگوار ایشان حضرت خدیجه(س) و دخت یگانه‌ی آنها حضرت زهرا(س) زندگی نکنیم، قطعا در راه مانده‌ای خواهیم بود که با حربه‌هایی چون عشوه‌گری و خودآرایی و...هم نمیتوانیم همسرانمان را عاشق واقعی و پایدار خود کنیم. پس بیاییم سیره‌ی همسر برگزیده‌ی پیامبر(ص)، حضرت خدیجه(س) و دخترپاک ایشان(س) را در زندگی، سرمشق خود نموده تا در سخت ترین شرایط زندگی، بتوانیم خود حامی و منجی خود بوده و با کلام و رفتار و منش خدیجه گونه و فاطمه‌وار نجات‌بخش روح و جسم خودمان باشیم. مقاله‌ای علمی ادبی، کاری مشترک از خانومها شاهولایتی و حسینی ع.س.حسینی